نفیسه، خاتون نور و طهارت

گالری

مقبره نفیسه خاتون، قاهره در قرن دوم قمری نور اخلاق و عبادات تا پستوهای خانه ها که دیگر محل عبادت زنان گشته بود را روشن کرده بود. بگذارید تنها به شرح احوال یکی از زنان خاندان رسول(ص)  بپردازم که شخصا ازکرامات او بهره برده ام و با اینکه از فرزندان زهرای اطهر است میان شیعیان از شهرتی که میان اهل سنت مصر برخوردار است ، برخوردار نیست.

نفیسه خاتون از شش سالگی نمازهای پنجگانه را پشت سر پدرش در مسجد نبوی می خواند. در پنج رجب سال 161، در شانزده سالگی با اسحاق مؤتمن پسر امام صادق(ع) ازدواج کرد و از او صاحب دو فرزند به نامهای قاسم و ام کلثوم گردید. در سن 44 سالگی به مصر رفت و بدنبال شفای یک دختر یهودی و ایمان آوردن چندین خانواده یهودی به اسلام بنا به درخواست و اصرار مردم و فرماندار مصر، در آنجا مقیم شد.

امام شافعی در سال 199 به مصر وارد شد و تا زمان مرگ در 204 هجری در آنجا اقامت گزید. در آنجا بود که کتابهایش را دسته بندی کرد و مدرسه فقهی خود را بنا نهاد. در مصر بود که امام شافعی به شهرت رسید و مردمان به مجلس او جمع گردیدند. امام شافعی معمولا بعد از نماز صبح به درس می نشست و قرآن، تفسیر و کلام درس میداد. پرباری فقه شافعی ناشی از تفکر و تجربه فراوان او در زندگی است که حاصل سفرهای او در سرزمینهای مسلمانان و مباحثات دائم او با دیگر علما می باشد.

زمانی که شافعی در مصر بود به دیدار سیده نفیسه می رفت و بسان دیگر مسلمانان از او نه تنها طلب دعا و برکت بلکه استماع حدیث نیز می نمود.

بقل میکنند زمانی امام شافعی بیمار شده بود و یکی از شاگردانش را برای طلب دعا خدمت نفیسه خاتون فرستاد. نفیسه خاتون دست به دعا بلند کرده و وقتی فرستاده بازگشت امام شافعی را در صحت و سلامت یافت. یکبار دیگر امام شافعی مریض شده و یکی از شاگردانش را برای طلب دعا نزد نفیسه خاتون فرستاد؛ نفیسه خاتون فرمود: به او بگوئید امید است پروردگار لقای او را بهترین لقا قرار دهد و او را در مجاورت خود منزل دهد. وقتی پیغام را به امام شافعی رساندند، متوجه شد مرگ او قریب الوقوع است. فورا وصیت کرد که نفیسه خاتون بر او نماز گزارد. امام شافعی در آخر رجب سال 204 هجری فوت کرد؛ برای اجرای وصیت، جنازه امام شافعی را به منزل نفیسه خاتون آوردند.

نقل است بزرگان مال فراوان برای نفیسه خاتون می فرستادند؛ او اینگونه هدایا را می پذیرفت و تماما بین نیازمندان تقسیم میکرد.

راویان گزارش میدهند او سی بار پای پیاده به زیارت خانه خدا رفته است و شش هزار قرآن را ختم کرده است، الله اعلم. و البته این امر نشانه آوازه بلند او در زهد و تقواست.

هنگامی که نفیسه خاتون مرگ را نزدیک دید، نامه ای به همسرش که ساکن مدینه بود نوشت. اسحاق به همراه پسر و دخترشان .به مصر آمد. اوایل رمضان 208 مریضی او شدت گرفت و علیرغم درخواست دیگران به شکستن روزه، با زبان روزه از دنیا رفت

مورخان بیش از صد و پنجاه مورد کرامت در دوران حیات او ضبط کرده اند. کرامات زیادی نیز پس از مرگ او صورت پذیرفته است. در سال 683 هجری و همچنین در سال 1940 میلادی دو گروه دزدان که به مقبره او در قاهره دستبرد زده بودند، درب خروج را پیدا نکرده و صبح روز بعد دستگیر شده بودند.

البته باید اعتراف کرد زنانی مثل نفیسه خاتون پرورش یافته شرایط اجتماعی فرهنگی قرن دو و سه نیستند، بلکه ایشان پرورش یافته خاطره و بارقه نور رسالت بودند که ظلمت و جور حاکم نیز نتوانسته بود آنرا خاموش کند، وگرنه اگر آنها محصول زمانه خود بودند چگونه حتی قرنها پیشرفت علم و معرفت نتوانست پس از آن، مانند آنان به جهانیان عرضه کند؟

منبع:

Nafisa at-Tahira: Rare Lady Saint of the Egpytians  by Imam Metawalli ash-Sha`rawi

http://sunnah.org/history/Scholars/nafisa_at_tahira.htm

آیا نظر خاصی دارید؟